فاحش‌ترین اشتباهات علمی در سینما!!!!

فاحش‌ترین اشتباهات علمی در سینما!!!!

 فیلم‌های علمی-تخیلی برای آنکه بتوانند تاثیر بیشتری بر تماشاگران داشته باشند، گاهی اوقات باید برخی قوانین علمی فعلی را زیر پا بگذارند و موضوعاتی را به تصویر بکشند که در حال حاضر شاید غیرممکن به نظر برسد. اما نباید تا جایی پیش بروند که اساس کار کیهان را زیر پا بگذارند، گویی که مردم را احمق فرض کرده‌اند. در این گزارش، فاحش‌ترین اشتباهات علمی را که در فیلم‌های سال 2012 وجود دارند، به انتخاب سایت پاپ‌ساینس با هم مرور می‌کنیم.


The Amazing Spiderman: تنها تعداد اندکی از فیلم‌های سینمایی وجود دارند که در آنها مانند این فیلم، قانون بقای جرم به سخره گرفته می‌شود. نویسندگان فیلم‌نامه برای آنکه ناباوری ما را مسکوت بگذارند، به گزش یک عنکبوت اصلاح‌شده ژنتیکی استناد می‌کنند که به پیتر پارکر (یا همان مرد عنکبوتی) «معافیتی ناگهانی و معجزه‌آسا از قوانین حاکم بر طبیعت» می‌بخشد. تنها پس از آن است که مرد عنکبوتی می‌تواند در حالی‌که به چیزی جز تار عنکبوت وصل نیست، از یک موج انفجار شدید جان سالم به در برد؛ آن هم بدون آنکه حتی یک استخوان در بدن ابر انسانی‌اش بشکند.


با این وجود، دو نکته مثبت نیز در کار کارگردان، مارک وب وجود دارد. نخست، وی تلاش کرد تا جایی که ممکن است از بدل‌کاری‌های زنده استفاده کند؛ در نتیجه از تقلب‌های غیرضروری در اصول فیزیک به واسطه استفاده از جلوه‌های ویژه رایانه‌ای اجتناب شد. دوم، وی با جیمز کاکالیوس (فیزیک‌دانی از دانشگاه مینه‌سوتا) مشورت کرد تا یک معادله ریاضی برای ترمیم سلولی و فناپذیری بشری موسوم به «الگوریتم نرخ تباهی» بنویسد؛ که توضیح دهد چطور یک انسان می‌تواند به یک مارمولک عظیم‌الجثه تبدیل شود. اگرچه این معادله قلابی و ساختگی است، اما کاکالیوس آن را با ادغام چند عبارات واقعی ریاضی؛ از جمله معادله گومپرتز (که احتمال زنده ماندن تا یک سن خاص را توصیف می‌کند) و بخش‌هایی از یک مطالعه در سال 2001 / 1380 با عنوان «اعتبار نظریه پیر شدن و طول عمر» ساخته است.

درجه نقض علمی: خفیف



Looper: سفر در زمان نکته حیاتی فیلم لوپر است. در این فیلم، روسای خلافکاری که در سال 2074 / 1453 زندگی می‌کنند، دشمنان خود را در زمان به 30 سال قبل می‌فرستند تا توسط آدمکش‌هایی موسوم به «حلقه‌ساز (Looper)» کشته شوند. اشتباه فیلم در این است که علم نشان می‌دهد سفر رو به عقب در زمان غیرممکن است، و اگر هم امکان‌پذیر باشد؛ انرژی مورد نیاز برای انجام آن از تمام انرژی موجود در جهان بیشتر است.


کارگردان فیلم، ریان جانسون، احتمالا قبل از ساخت فیلم این نکته را می‌دانست؛ و به همین دلیل از یک حقه هوشمندانه برای خشنود کردن مخالفان خشمگین استفاده کرده است. در یک صحنه، شخصیت اصلی فیلم به نام جو (با بازی جوزف گوردون لویت) با شخصیت خودش در آینده (بوروس ویلیس) بر سر میز شام گفتگو می‌کند. جو جوان از جو سالخورده می‌پرسد که سفر در زمان چطور امکان‌پذیر است، و ویلیس برای اینکه به او بفهماند که که جزئیات مهم نیستند اما سفر در زمان امکان‌پذیر است، جواب می‌دهد: «نمی‌خوام درباره مزخرفات سفر در زمان حرف بزنم. چون اگر بخوام این کار رو بکنم، باید تمام روز رو اینجا باشیم و آخرش هم به اینجا می‌رسیم که داریم با دستمال سفره و نی نمودار درست می‌کنیم.» حداقل نکته مثبت اینجاست که کل فیلم از چنان ساختار محکمی برخوردار هست که بتوان این راه‌حل جناب جانسون را قبول کرد.

درجه نقض علمی: خفیف



Skyfall: تصور کنید که در روی یک دریاچه عمیق و یخ‌زده، در مقابل اسلحه یک شخص مزدور قرار گرفته‌اید. برای اجتناب از تیر خوردن، شما تفنگ نیمه خودکار فرد مقابل را از چنگش در می‌آورید، به درون یخ شلیک می‌کنید و در نتیجه هر دو نفر به درون آب یخ‌زده سقوط می‌کنید. پس از چند دقیقه تلاش برای خفه کردن شخص مزدور در زیر آب، از درون یخ خارج می‌شوید، چند صد متر می‌دوید، و بدون تلاش چندانی با پرتاب یک کارد به پشت دشمن خود، همکارتان را نجات می‌دهید.


موارد بالا، توصیف یکی از صحنه‌های اصلی فیلم جدید جیمز باند، اسکای‌فال است؛ صحنه‌ای که البته از نظر علمی بسیار منزجر کننده است. اگر شما کسی غیر از ویم هاف ملقب به مرد یخی باشید که رکورددار بیشترین زمان باقی ماندن در یک استخر یخ‌زده (با رکورد 1 ساعت و 52 دقیقه و 42 ثانیه) است؛ در چنین شرایطی پس از چند دقیقه دچار افت شدید دمای بدن (Hypothermia) خواهید شد و احتمالا پس از 15 دقیقه خواهید مرد. اما قبل از آن، بدن شما خون را از اندام‌های خارجی‌تان می‌مکد و با ذخیره‌سازی آن سعی می‌کند تا اندام‌های داخلی بدنتان را گرم نگاه دارد؛ که باعث می‌شود شما هشیاری خود را از دست بدهید و دچار لرزشی غیر قابل کنترل شوید. مطمئنا چنین حالتی، وضعیت مناسبی برای پرتاب دقیق چاقو نیست.

همچنین وجود چشم‌اندازی درهم و برهم از دانش کامپیوتر در سراسر فیلم انسان را آزار می‌دهد. به طور خاص؛ در یکی از این صحنه‌های عذاب‌آور، یک هکر نابغه به نام کیو تلاش می‌کند تا با باز کردن یک «الگوریتم کدگذاری پلیمورفیک» که پیوسته در حال تغییر است، مرحله بعدی نقشه‌های شیطانی شخصیت تبهکار فیلم را کشف کند. کیو این الگوریتم را بر روی یک صفحه عظیم نمایش می‌دهد، و به نحو اعجاب‌آوری باند طی چند ثانیه معما را با حدس زدن گذرواژه سیلوا حل می‌کند. مطمئنا فیلم به چنین صحنه‌هایی نیاز دارد، اما اگر قرار است که رمز پیوسته در حال تغییر باشد، چطور فقط یک گذرواژه کوتاه است؟

درجه نقض علمی: متوسط



Avengers: فیلم انتقام‌جویان، شش شخصیت ابرقهرمان کیهانی را از سراسر جهان با هم متحد می‌کند. چنین موضوعی مستلزم این است که حتی قبل از آنکه برای تماشای فیلم به سینما بروید، چندین ناباوری خود را کنار بگذارید. با این حال، کماکان یک چیز هست که بدجوری توی چشم می‌زند: یک ناو هواپیمابر پرنده. سازمان پنهانی S.H.I.E.L.D. صاحب این پایگاه هوایی پنهان‌کار و رادار گریز است که Helicarrier نامیده می‌شود، و شبیه ناو هواپیمابر کلاس نیمیتز با وزنی حدود 110 هزار تن است. چهار گردونه (روتور) عظیم -هر یک با قطر 35.5 متر- در چهار گوشه این وسیله قرار دارند و آن را در آسمان شناور نگاه می‌دارند.


استاد فیزیک، رت آلین، یک حساب سرانگشتی انجام داده است تا ببیند که صرفا برای نگاه داشتن چنین وسیله‌ای در میان آسمان چه نیرویی لازم است. قدرت خروجی تخمینی باید حدود 1.21 گیگاوات باشد، که دو برابر بیشتر از حداکثر خروجی یک ناو هواپیمابر واقعی است. در نگاه اول چنین چیزی خیلی هم نامعقول نیست. با این وجود، هر کدام از گرودنه‌ها باید حدود 500 متر (به اندازه پنج زمین فوتبال) قطر داشته باشند، و هوا را با سرعتی نزدیک به دو برابر سرعت صوت به بیرون بدمند. با در نظر گرفتن این پارامترها، هیچ ماده شناخته شده‌ای در جهان وجود ندارد که بتواند در مقابل تنش اعمال شده از چنین گردونه‌هایی تاب بیاورد. حالا دوباره به صحنه‌ای فکر کنید که آیرن‌من (Iron Man) را به درون یکی از این گردونه‌ها می‌اندازید و از وی بخواهید که آن را دوباره راه بیاندازد!

درجه نقض علمی: متوسط



The Dark Knight Rises: کریستوفر نولان، کارگردان فیلم شوالیه سیاه برمی‌خیزد، فیلم پرفروش تابستانی خود را بر اساس سه کتاب مصور بتمن ساخته است. در پشت صحنه گاتهام وی تلاش کرده است تا واقع‌گرایی را در فیلم خود لحاظ کند، و به همین منظور سلاح‌های با فناوری پیشرفته فیلم ظاهرا قابل قبول هستند.


اما زمانی‌که بتمن با دشمن درشت‌اندام خود، بین (Bane) روبه‌رو می‌شود، در واقع این علم است که بدجوری خرد و خاکشیر می‌شود. ضدقهرمان فیلم با مشت‌های خردکننده و فن کمرشکن خود، کاملا بتمن را از پای در می‌آورد. با اطمنیان می‌توان گفت که غیرممکن است بتمن چنین ضرباتی را تاب بیاورد و زنده بماند. با این حال و در عین ناباوری، تنها ظرف چند روز جمجمه خرد شده و کمر شکسته وی بهبود می‌یابد؛ و قدرت کافی برای بالا آمدن از سیاهچال، درگیر شدن در چندین ساعت مبارزه رو در رو، و زنده ماندن برای بازگو کردن داستان را به دست می‌آورد.

اما خطای علمی فاحش‌تر فیلم، انفجار ناگهانی یک بمب همجوشی هسته‌ای تنها در چند کیلومتری این کلان‌شهر است. بتمن تنها 90 ثانیه برای دور کردن این بمب از شهر زمان دارد. حتی اگر فرض کنیم که وی می‌تواند با سرعت 465 کیلومتر در ساعت رانده باشد و بمب حدود 4 مگاتنی را بر بالای خلیجی در فاصله 10 کیلومتری منفجر کرده باشد، باز هم باید بخش اعظم شهر خاکستر شود، با خاک یکسان شود، و در یک کلام کاملا نابود شود. با این حال، ساکنان شهر در امنیت کامل می‌توانند بالا رفتن ابر قارچی‌شکل را پس از نور کورکننده ببینند. جالب اینجاست که شما هم‌زمان صدای کرکننده انفجار را می‌شنوید؛ در حالی‌که صوت بسیار آهسته‌تر از نور حرکت می‌کند، و صدای انفجار باید در حدود 30 ثانیه پس از مشاهده نور آن شنیده شود. این صحنه مثل این است که با مشت به شکم علم کوبیده باشید!

درجه نقض علمی: بالا



Total Recall: 
در نسخه 2012 بازسازی فیلم یادآوری کامل، وقوع یک جنگ جهانی تنها دو منطقه قابل زندگی را در زمین باقی گذاشته است: «مهاجرنشین» در کشوری که پیش از آن به عنوان استرالیا شناخته می‌شد، و فدراسیون متحد بریتانیای کبیر (UFGB). برای رفتن از مهاجرنشین برای کار در کارخانه‌های UFGB، باید از یک آسانسور جاذبه که از مرکز کره زمین می‌گذرد استفاده کرد. وسیله نقلیه‌ای که به طور فرضی این سفر را در 17 دقیقه انجام می‌دهد.


اجازه بدهید برای چند لحظه، دما و فشار وحشتناک زیر پوسته زمین و وجود نداشتن ماده‌ای که بتواند چنین شرایطی را تحمل کند فراموش کنیم. اگر قرار باشد یک وسیله نقلیه خیلی ساده از یک طرف سوراخ سقوط کند و از طرف دیگر آن سر بر آورد، تنها تحت اثر گرانش زمین این سفر 40 دقیقه طول خواهد کشید. قطار جادویی فیلم توتال‌ریکال این کار را در حدود یک سوم این زمان انجام می‌دهد. بر اساس محاسبات منتقدان این فیلم، چنین وسیله‌ای باید با سرعت 50 هزار کیلومتر بر ساعت حرکت کند، و به شتابی معادل 10 برابر شتاب جاذبه زمین (10g) برسد. ترسناک‌ترین ترن هوایی‌های تنها شتابی حدود 4g دارند، و اغلب مردم در شتاب حدود 9g دچار بی‌هوشی می‌شوند. به جزء برخی از فناوری‌های ضد جاذبه این دستگاه، هم امکان تامین انرژی مورد نیاز و هم قابلیت زیست‌پذیری چنین آسانسوری خیلی پایین به نظر می‌رسد.

درجه نقض علمی: وحشتناک



Prometheus: از فیلم بیگانه‌ای پرومتئوس ریدلی اسکات انتظارات بیشتری می‌رفت، اما مجموعه‌ای از انتخاب‌های ضعیف این فیلم را به مضحکه‌ای از اشتباهات علمی دیوانه کننده و خنده‌دار بدل کرد.

در فاصله‌ای بسیار دور و نامعلوم از زمین، یک روبات ظاهرا نمی‌تواند زمان را درست بشمارد. زمانی‌که از وی سوال می‌شود چه مدت از آغاز ماموریت گذشته است، وی می‌گوید: «2 سال، 4 ماه، 18 روز، 36 ساعت، 15 دقیقه» در حالی‎که باید بگوید: «2 سال، 4 ماه، 19 روز، 12 ساعت، 15 دقیقه». نکته بدتر اینجاست که وقتی خدمه از خواب زمستانی مصنوعی خود بیدار می‌شوند هرگز قبل از آن همدیگر را ندیده‌اند، آن هم در ماموریتی که احتمالا پرخرج‌ترین و پیچیده‌ترین تلاشی است که بشر تاکنون انجام داده است.


زمانی که دانشمندان و سربازان سفینه را ترک می‌کنند و وارد معبد بیگانه‌ها می‌شوند، قضیه از این هم بدتر می‌شود. به قول یکی از منتقدین، زمانی‌که تنها چند دقیقه پس از ترک سفینه آنها کلاه فضایی خود را از سر بر می‌دارند، ما شاهد برخی از بی‌مسئولیت‌ترین، بی‌عرضه‌ترین و نادان‌ترین باستان‌شناسانی هستیم که لباس فضایی پوشیده‌اند. صرف نظر از اینکه آیا حسگرهای پیشرفته تشخیص هوا وجود دارد، چه می‌شود اگر یک ترکیب ناشناخته، غیر قابل کشف و فوق‌العاده سمی در هوا وجود داشته باشد؟ و یا نژادی از حیات سمی؟ البته جای نگرانی نیست: خیلی زود شخصیت‌های فیلم به بیگانه‌هایی با ظاهر مرموز دست می‌زنند (و البته با مرگی وحشتناک روبه‌رو می‌شوند). سپس آنها سرهای بیگانه‌ها را به فضاپیمای خود می‌برند و آنقدر برق به آنها وصل می‌کنند تا منفجر شوند. تازه بعد از تمام این مرگ‌ها و فجایع است که آنها تصمیم می‌گیرند تا از معبد نقشه‌برداری کنند. گویی تنها نکته درستی که اسکات در این فیلم به آن اشاره کرده است، بی‌عرضگی و نادانی سازمانی ماموریت است.

درجه نقض علمی: دیوانه کننده



:: موضوعات مرتبط: دانستنیها , ,
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : هومن
تاریخ : دو شنبه 11 دی 1391
مطالب مرتبط با این پست